طلای کثیف، همان طلایی است که چون زرد است و سفید نیست چندان مورد توجهما ایرانیها قرار نمی گیرد .اما در آلمان اوضاع به شكل دیگری است و مردماينجا بطور عجیبی قدر طلای کثیف را می دانند. جالب این که چندان علاقه ایهم به آن طلاهای زرد ندارند! در اين نوشته شرح ميدهم كه چگونه در اینکشور زباله ها را به به اندازهي طلا –اگرچه طلاي كثيف- ارزشمندميدانند. در آلمان درهمه شهر ها و ساختمانها زبالهدانهای رنگارنگيوجود دارد كه اگرچه براي زيباسازي شهرها بكار ميروند اما اين ويژگيصرفاً بهخاطر رنگارنگ بودنشان نيست. در حقيقت رنگ آنها معنا و مفهوم خاصدیگری داشته و بیانگر این است که چه آشغالهایی یا بهتر بگویم چه طلاهاییباید داخلشان قرار بگیرد. رنگ سفید برای «زباله های خانگی» است. رنگ آبیبرای «کاغذ» و رنگ سبز برای زباله های«تر» که شامل مواد غذایی و پروتئینیو حتی چمن های هرس شده باغچهها است.اندازه این سطلها با توجه به نيازخانوادهها متفاوت است و براي اين كار طراحي هاي مختلفي براي منازل یادفاتر کار ارائه شده كه از همان ابتدا تفکیک زباله را بسیار ساده میکنند.اين را هم بدانيد كه شما به عنوان تولید کننده زباله برای تخلیه این سطلها بايد بطور ماهیانه پول پرداخت کنید. درنتيجه براي توليد زباله كمتر وتفكيك بهتر تلاش خواهيد كرد. ضمن اينكه تخليه سطل ها هم بر اساس درخواستشما و ميزان پولي كه پرداخت ميكنيد انجام ميشود كه ممكن است هفته ای يكبار ،یک هفته در میان، یا حتی ماهانه باشد. طبيعتاً برای تخلیه هر كداماز سطلها ماشين مخصوص همان سطل هم مراجعه ميكند. ما زباله هاي شيشهايرا معمولاً مردم در سطلهاي زباله عمومي كه به رایگان درکلیه محله هایشهر تعبیه شده ميريزند. این سطلهای بزرگ با سه رنگ سفید،قهوه ای و سبزبرای تفکیک شیشه ها بر اساس رنگشان رنگآميزي شدهاند اما برخی شیشه هامثل شیشه های آبجو یا بطري هاي پلاستيكي آب معدنی توسط مراکز فروش جمعآوری می شوند به اينصورت كه هنگام خرید از شما مقداری پول به عنوان"گرویی" می گیرند تا برای پس گرفتن آن، حتماً شیشه ها را تحویل دهید.مقدار این گرویی هم به سلیقه فروشنده نیست بلصکه برای هر نوع شیشه مقدارمشخصی از طرف توليدكننده تعیین شده است و بانی دریافت و پرداخت گرویی همخود تولید کننده است. نتیجتا شما براي پس گرفتن پولتان به هر فروشندهايميتوانيد مراجعه كنيد. ساير زباله های پلاستیکی و زبالههاي فلزی همتكليفشان روشن است چون مسئولان شهر، در هر محله اي توسط فروشگاههايقديمي آن محله،کیسه های پلاستیکی زرد رنگی به نام"کیسه زرد" را به رایگانتوزیع میکنند، آشغال درون این کیسه ها هم رایگان تخلیه می شود و به هميندليل اين طرح مورد استقبال همه قرار گرفته وگامي هم برای تفکیک زباله وبازيافت آنها برداشته میشود. اما در مورد وسایل کهنهي خانه و وسایلالکترونیک از کار افتاده برخلاف ايران كه سمساريها آنها را با قيمتمناسب ميخرند برای رها شدن از دست اینجور زباله ها یا باید پول بدهیدیا در روزهای خاصی که این وسایل به رايگان جمع آوری می شوند انها راجلوی درب منزل قرار دهید. علاوه بر اين، برخی مراکز براي جمعآورياينگونه وسايل وجود دارند که آنها هم اغلب بابت خدماتشان پول دريافتميكنند. اما یاد آوری چند نکته ضروری است در آلمان، هر كس كه درشهري مقيم شده و ثبت نام مي كند، به او يك نقشه از شهر و یک دفترچهيراهنما داده ميشود كه در آن علاوه بر شرح جزئياتي از قبيل اينكه كدامآشغال را در كدام كيسه يا سطل بايد انداخت، تاریخ تخلیه کیسه های زرد ووسایل دست دوم خانه در طول سال جاری هم نوشته شده و ساكنان شهر مجازنیستید هر وقت دلشان خواست زباله هايشان را بیرون بگذارند چون در اينصورتجريمه در انتظارشان خواهد بود. از خیر یواشکی گذاشتن هم بايد گذشت چونوقتي پای حقوق اجتماعی مردم در میان باشد مردم برخلاف اينكه هيچ وقت دركار هم سرك نميكشند اما در اين موارد بسيار حساس هستند و دقیقا حواسشانجمع است چه كسي، چه وقت، چه مقدار و به چه نحوی آشغال بیرون گذاشته است!اما آيا در ايران هم چنين روشهايي قابل اجرا است؟ و آيا مردم به بازيافتزباله هايشان آنچنان كه لازم است اهميت ميدهند؟به عقيدهي من در ايرانفقط وقتي اين سيستم مي تواند اجرا شود كه همهي آن و نه جزئي از آن (كهطبيعتاً بخش جذابش براي مسؤولان پول گرفتن هايش است) اجرا شود. در حقيقتقبل از دزدیدن مناره، باید چاه مناسب را کنده باشند . بعنوان نمونه درحال حاضر شرکتهای تولید کننده نوشابه و آبمعدني در ايران وظيفه اي درقبال جمع آوری بطریهاي يكبارمصرف خود احساس نميكنند و سختي توجه به حفظمحیط زیست صرفا متوجه مصرف کننده می شود. مصرف کننده محترم هم بعد از نوشجان کردن نوشابه، با شکم پر کجا حوصله فکر کردن به محیط زیست را دارد؟!،شاهد ماجرا هم انواع و اقسام این بطریهاست که در همه جای شهر و در و دشتو بیابان به امید خدا رها شده اند . یکی دیگر از مشکلات اساسی در ایرانتفکیک نشدن زباله در مبدا است که البته نیاز به متولی خاص خود را دارد.این متولی باید به همه ابعاد مسئله از جمله در دسترس قرار دادن انواعمختلف کیسههاي زباله برای جمع اوری زباله های گوناگون تا سطل زباله ونحوهي جمع آوری و .. فکر کند .همه اینها که جمع شد اوضاع اقتصادیمردم،وضع مالیات و غیره هم که درست شد میشود از مردم بابت تولید زبالهپول هم دریافت کرد و نكته اخر فرهنگ سازی است.باید ما مردم یاد بگیریمعشق به وطن را می توان با تمیز نگه داشتن آن نیز نشان داد، کار سختی همنیست. دنیا پسند هم هست و نیاز به کشتن و کشته شدن و تهدید و غیره وذالکهم ندارد .
همایون خیری
آشغال بازی
از تاثیرات رکود اقتصادی این روزها یکی هم آن است که یکی از بزرگترینبرنامه های پرسرو صدای شهرداری تورنتو که بعضی ها را حسابی از دست شهرداراین شهر کلافه کرده است این است که تل زباله های بازیافتی این شهر دومیلیون نفری دارد به سرعت مشتری هایش را از دست می دهد. داستان این استکه خانه نشین ها در این شهر سه جور سطل زباله دارند. یکی برای موادبازیافتی که خودش یک فهرست بلند بالا دارد از آنچه می شود و نمی شودبازیافت کرد. یکی سطل مواد غذایی کمپوستی و یکی هم آشغال های به تماممعنی آشغال که چاره ای جز سوزاندن و نابودی اشان نیست. اندازه سطل هاکوچک و بزرگ است و معنا و مفهومش این است که هر چه بیشتر آشغال تولید کنیباید پولش را هم بدهی. ظاهرا این تنها راهی است که می شود مردم را واداشتآشغال درست نکنند. مشتری شماره یک بازیافتی های تورنتو کشور چین است کهاین روزها با این اوضاع خراب اقتصادی دیگر مثل سابق خریدار نیست و حالاشهرداری تورنتو مانده است و کوه طلای کثیفی که یک شبه مس شده و بی ارزش.از آن طرف هم روزنامه ها هر روز پر است از نامه های شکایت آمیز شهروندانیکه معتقدند دیوید میلر از دو سال پیش که همراه با شهرداران شهرهای دیگرآمریکای شمالی از جمله شیکاگو یک عکس مکش مرگ ما در مجله وانیتی فیر گرفتو یک شبه تبدیل به شهره آفاق حرکت سبز شد همه کس و همه چیز را شکلبازیافت می بیند و از وظایف دیگرش جا مانده است. داد همشهری ها به خصوصتابستان امسال بلند شد وقتی سطل های زباله جدیدی در خانه های مردم تحویلدادند و دستور دادند که فقط توی این سطل ها می توانید آشغال بریزید. یکعده گفتند این کارها ریخت و پاش بیهوده است. خیلی ها شاکی شدند که اینهمه سطل های رنگارنگ را کجای خانه های کوچکشان جا بدهند؟ یک عده دیگرگفتند تعداد سطلهای زباله در سطح شهر از تعداد شهروندان آن بیشتر است وبه زیبایی فضای شهری آسیب زده است. نماینده محله ما در شورای شهر نامهایبرای هم محله ای ها فرستاد که بیایید به دفتر من و طوماری را امضا کنیدتا من به پشتوانه شما حال شهردار را بگیرم. ظاهرا بعد از چند ماه همهبیخیال شدند و سطلهای آشغال آبی و خاکستری و سبز همچنان در سطح شهردیده می شود. اوایل برایم تفکیک زباله در سه سطل مختلف سخت بود. حالادیگر این کار را بی آنکه فکر کنم انجام می دهم. نمی دانم واقعا کمکی بهحفظ محیط زیست می کند یا نه. سبز بودن همیشه هم به سادگی جور کردن سه تاسطل آشغال نیست. در اندازه های کلانش بحث های اخلاقی و سیاسی و اقتصادیجدی پیش می آورد. تا آن وقت من مواظب محتوای سطل های آشغالم هستم
رودابه برومند
بازیافت
م.هستا
با دوست جدید و متنوعم «ویکی» درمورد بازیافت صحبت می کنم، می گويد:«یعنیآماده سازی مواد برای استفاده مجدد...» می خواهد ادامه بدهد که من به فکرمی روم سهم من از بازیافت چيست؟ یادم می افتد به آن روزهای دبستانی کهبا قوطی پلاستیکی مایع ظرفشویی از ترس نمره یك چراغ خواب بی ریخت درستمی کردم که بعد از دریافت نمره یا توی سطل آشغال می رفت یا یك جوری یكجایی گم می شد! یادم به درست کردن شمع از شمع های کوچولو می افتد که بهندرت نتیجه ای به جز خراب کردن قالبش داشت... به روزهای کارم فکر می کنمکه برای صرفه جویی محصولات پلاستیکی معیوب را خرد می کردیم و باز میفرستادیم توی چرخه تولید که باز هم تولید مطلوبی ارائه نمی شد. و امشب،از غذاهای ظهر مانده غذای جدیدی برای شام می پزم که لب نزده وارد سطلزباله می شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر